mr-chat-web



بعضی وقت ها ما آدمها یه الماسی تو دستمون داریم،

چشممون به یه گردو میفته که رو زمین داره تو سراشیبی میچرخه وپایین وبالا میره،

دنبال گردو میدویم، آنقدر تند دنبال گردو میدویم که حواسمون ازالماس دستمون پرت میشه.

وسط های راه خودمونو پرت میکنیم و گردورو بالاخره میگیریمش،

الماس از دستمون پرت میشه و میره ته چاه عمیق.

گردو رو میشکنیم و می بینیم پوچه و گندیده !،،،،

ما می مونیم و پوست گردو و یه گندیده و یه دهن باز ویه حسرت !

قدر" الماسی "که تودستت داری و بدون ونذار "گردو" حواستو پرت کنه

این واقعیت زندگی ماست!


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پخت غذا به شکل نوین a1000 wolf ارزان کده محله بروجردی كاردرماني و توان بخشی (ليلاشكارچي)آرمان دارالقرآن شهيد محمد احمدي چکنه افزودنی های بتن و پوشش صنعتی خلاصه کتاب چی به چیه